باشگاه در و پنجره و نما: رئیس انجمن صنایع پروفیل، یو پی وی سی و در و پنجره ایران معتقد است که دخالت ها در بورس کالا موجب شده است بازار رسمی، آزاد و رقابتی از بین برود.
به گزارش باشگاه در و پنجره و نما بهنقل از تحریریه، در ادامه پیگیری دلایل گران شدن نامعقول و بی ضابطه فولاد در بورس کالا و حاشیه بازار، بر آن شدیم تا تاثیر این مشکل بر چرخه تولید و فشار مضاعف آن بر مصرف کنندگان محصولات فولادی را به صورت دقیقتر مورد بررسی قرار دهیم. از اینرو با رئیس انجمن صنایع پروفیل، یو پی وی سی و در و پنجره ایران، جناب آقای حسین طوسی به گفتگو نشستیم:
به عنوان سوال نخست، لطفا بفرمایید که تاثیر قیمت های بی ضابطه فولادی بر فعالیت های تولیدی شما و همکارانتان به چه صورت است؟
توجه بفرمایید که در صنف و صنعت ما، ماده اولیه اصلی فولاد نمی باشد اما فولاد و ورقهای گالوانیزه را در قسمت ساخت و مونتاژ پنجره ها و ساخت لوله های یو پی وی سی مورد استفاده قرار می دهیم. یعنی ما هم به نحوی مصرف کننده محصولات فولادی که شما بیان داشتید هستیم. ما هم به مانند بسیاری از اصناف زحمتکش دیگر در کشور، با این قیمت های بی ضابطه و انحصار در فولاد و برخی مواد مورد نیاز دیگرمان روبه رو هستیم و از این جهت در حال لطمه خوردن هستیم. به عنوان مثال این افزایش قیمت فولاد، باعث افزایش قیمت تمام شده پنجره شده است و در نهایت هم شاهدیم که نتیجه ای جز بالا بردن قیمت تمام شده ساختمان ندارد و در کنار ضرر به اصناف گوناگون، ضرر اصلی متوجه مردم است. به طور دقیق تر توجه کنید که در حال حاضر 90 درصد پنجره های مصرفی کشور، از نوع یو پی وی سی است و در قسمت های مختلفی از این پنجره ها باید از گالوانیزه استفاده شود. این ورق های گالوانیزه کمک شایانی به استحکام پنجره دارد و در هر پنجره ما چندین متر ورق گالوانیزه به کار می بریم. بنابراین ما از قیمت های بالای فولادی متضرر هستیم و متاسفانه فشار مضاعفی بر بخش تولید کشور وارد می نماید.
بنابراین شما معتقدید که قیمت ها غیرمنطقی است و نوعی انحصار در بازار وجود دارد؟
قطعا همین طور است و ما درگیر این انحصار هستیم و در حال لطمه زدن به ماست. علاوه بر انحصار شرکت های تولید کننده، درباره محصولی چون ورق گالوانیزه، شرکت های واسطه ای که خریدار محصول از کارخانجات فولاد هستند؛ نیز افزایش قیمت مضاعفی ایجاد می کنند که شرایط را برای ما سخت تر نموده است. البته این انحصار فقط مربوط به فولاد نیست.
یعنی شما معتقد هستید که وجود انحصار تنها مختص فولاد نیست؟
به طور کلی در کشورمان در صنایع مادر به عنوان مثال فولاد و پتروشیمی دچار انحصار هستیم. این مطلب را بدانید که قسمت اعظم مواد اولیه ما تولید پتروشیمی هاست. یعنی حتی بیش از فولاد ما با مشکلات مربوط به پتروشیمی دست به گریبانیم. قاعدتا تولیدکننده باید حمایت شود و دائم دست به گریبان با این مشکلاتی نباشد که ما هستیم.
بنابراین صنف شما، اصناف مشابه و در مجموع صنعت ساختمانی دچار لطمه از این شرایط صنعت فولاد شده اید.
بگذارید مثال واضحی ذکر کنم. مثلا برای پنجره های یو پی وی سی، از آنجایی که عمده مصرف ورق های گالوانیزه داخلی است و مشهود نیست؛ یعنی پیش چشم مصرف کننده قابل رویت نیست؛ متاسفانه پدیده تقلب در کار نیز در برخی موارد به وجود آمده است. یعنی یا ورق گالوانیزه را با حقه حذف می کنند و یا از چیز دیگری به جای آن استفاده می کنند که مصداق تقلب است و باعث کاهش استحکام و عمر پنجره می گردد. در کنار این مسئله عدم کارآیی مناسب این پنجره غیراستاندارد و تاثیر منفی آن بر استحکام ساختمان را نیز باید لحاظ کرد. بنابراین همان طور که پیشتر هم ذکر کردم؛ متاسفانه دود اصلی به چشم مصرف کننده نهایی صنعت ساختمان که مردم عزیز ما هستند می رود.
بنابراین شما نماینده صنف محترمی هستید که از این قیمتهای بیضابطه ناراضی هستید.
قطعا ما از این شرایط و قیمت های بالا ناراضی هستیم. این وضعیت شدیدا به بازار، خوشنامی، کیفیت، قیمت تمام شده و نتیجه نهایی زحمات ما لطمه وارد می کند. از سوی دیگر وقتی ما در صنعت استاندارد را رعایت می کنیم؛ یعنی از گالوانیزه به مقدار استاندارد و در جهت ارتقای کیفیت بهره می بریم؛ برخی رقبای ما که استاندارد را رعایت نمی کنند و گالوانیزه به کار نمی برند؛ قیمت تمام شده شان به شدت کاهش می یابد. این یک رقابت منفی علیه ما ایجاد می کند. یعنی شرایط کاملا به ضرر کسانی است که استانداردهای قانونی و کیفی را رعایت مینمایند.
آیا با توجه به وجود انحصار در صنایعی چون فولاد و پتروشیمی که به خوبی به آن اشاره داشتید؛ موافق حذف تعرفه واردات برای محصولی چون فولاد هستید؟ یعنی موافقید که دولت محترم تعرفه گمرکی آنرا صفر نموده و ارز لازم جهت واردات آن را در اختیار تولیدکنندگان واقعی قرار دهد تا رقابت ایجاد شده و قیمت های کاذب بشکند؟
این یک امر بدیهی است. توجه بفرمایید که اقتصاد یک علم است. اولین الفبای علم اقتصاد، عرضه و تقاضاست. وقتی عرضه و تقاضای شفاف، بدون محدودیت و انحصار وجود داشته باشد؛ در یک بازار آزاد و رقابتی، هیچ کس نمیتواند قیمت غیرمنطقی تعیین نموده و در حق دیگران اجحاف نماید. امکان احتکار و دلالی نیز کاملا از بین خواهد رفت. اما باز هم می گویم که متاسفانه در کشور ما صنایع بزرگ و مادر کاملا انحصاری هستند. تا زمانی هم که این شرکت های عظیم انحصاری وجود دارد؛ نبض واردات و صادرات به دست خودشان خواهد بود. آنها اجازه به وجود آمدن بخش خصوصی واقعی را نمی دهند. کسی امکان رقابت با این غول های صنعت و اقتصاد را ندارد. من تجربه کافی و اطلاعات لازم را دارم که این مطالب را عرض می کنم.
یعنی شما معتقدید که انحصارگران صنعت، اجازه فعالیت به اشخاص دلسوز و بخش خصوصی واقعی را نمی دهند؟
شک نکنید که اینگونه است. بر فرض شما بخش خصوصی واقعی هستید. با هزار زحمت و از راه قانونی با تعرفه گمرکی جنس خود را وارد می کنید. البته هفت خوان تخصیص ارز را هم قطعا باید گذرانده باشید. نیت شما خیر است و به دنبال شکست انحصار و قیمت های کاذب هستید. اما این انحصارگران چه می کنند؟ جنسی که شما وارد کرده اید را به یکباره به مقدار فراوان از طریق بورس کالا عرضه می کنند تا قیمت آنقدر پایین بیاید که شما ورشکست شوید. وقتی شما از میدان خارج شدید چه می شود؟ آنها دوباره کنترل قیمت را به دست گرفته و با ایجاد انحصار، سود بالایی به جیب می زنند. در این شرایط به اصطلاح رایج، بخش خصوصی واقعی دستش را داغ میکند تا دیگر چنین خطری انجام ندهد و با شاخ غول درنیفتد. به بیان ساده تر ما این روزها در بسیاری از مواد از جمله محصولات پتروشیمی اصلا ممنوعیت واردات نداریم اما همین ساز و کاری که عرض کردم عملا ایجاد انحصار کرده و کار را غیرممکن کرده است.
آیا این انحصار، برای اقتصادهای دیگر آسیایی نیز وجود دارد؟ یعنی آنها نیز همه چیز را در خدمت انحصار برای صنایع مادرشان قرار داده اند؟
خیر. به عنوان مثال ما ردپای محصولات آمریکایی را در جنوب شرق آسیا و همچنین عربستان می بینیم که به راحتی و با قیمت مناسب معامله می شوند. البته ما مشکل تحریم را هم داریم و به دلیل مشکل جا به جایی پول، در سطح بین المللی هر کسی حاضر به معامله با ما نیست. اما این تحریم ها در عمل تبدیل به یک نعمت برای انحصارگران داخلی شده و نهایت بهره برداری را از آن در جهت تثبیت انحصار خود انجام می دهند. بر فرض که بخش خصوصی واقعی تمام موانع خارجی و داخلی را نیز پشت سر گذاشته و محصول مورد نظر را وارد کشور نماید؛ همان طور که گفتم انحصارگران او را تحمل نخواهند کرد.
اکنون این سوال پیش می آید که به راستی این شبکه رانت، فساد یا هر آنچه می شود نامیدش؛ چه کسانی در کشور هستند؟
وجود شبکه رانت و مافیا در بسیاری از زمینه ها یک واقعیت است. این مسئله را من نه تنها به شما بلکه به هر آنکس که این سوال را مطرح نماید میگویم و می توانم وجودش را اثبات نمایم. صنایعی چون فولاد و پتروشیمی نیز از این قضیه مستنثنی نیستند. اما رانت موجود در این زمینه ها برای چه کسانی است؟ کسانی که آن نقدینگی حجیم، فزاینده و سرگردانی را در اختیار دارند که از قضا، کشور را دچار مشکلات فراوان اقتصادی نیز نموده است. هم اکنون نقدینگی اصطلاحا بسیار هوشمند کار می کند. یعنی آن نقدینگی در دست آن کسانی که هست؛ شبکه مافیایی نیز در دست آنهاست.
لطفا درباره ساز و کار این شبکه مافیایی توضیح بفرمایید.
همان طور که گفتم نقدینگی کلان در اختیار این مافیاست. حال آنها چه می کنند؟ آنها به سراغ کالاهایی در بورس می روند. بورس باید یک بازار رسمی، آزاد، رقابتی و نظارتی باشد. البته در همه دنیا هم به همین صورت است. یعنی هر کسی می تواند کالای بدون منع قانونی را از طریق بورس عرضه نماید و هر کس دیگری می تواند آن را خریداری کند. یعنی قیمت در بستر این عرضه و تقاضا تعیین می شود. اما بورس کالا در کشور ما متاسفانه به این صورت نیست. یعنی دخالت در بورس ما وجود دارد که از قضا به ضرر تولید کننده های کوچک نیازمند خرید کالاهاست. این دخالت در قالب ساز و کار نظارت رخ می دهد. قطعا نظارت در جهت جلوگیری از احتکار و فساد امر مبارکی است. اما انصافا بسیاری از تولیدکنندگان واقعی با قدرت خرید محدود و ظرفیت تولید مشخصشان، اصلا دنبال این دلال بازی ها و فساد نیستند. ما چندین سامانه نظارتی داریم اما اصل فساد باید مورد نظارت و برخورد باشد نه تولیدکنندگان واقعی. باز هم تاکید میکنم که در ساز و کار غلط فعلی آن نقدینگی هوشمند و مافیا وارد بازار شده و جنس ها را در نبود نظارت صحیح جارو می کند. یعنی تولیدکننده کوچک ما اینجا متضرر است و مافیا در بازار اجازه رسیدن جنس به او را نمی دهد. چرا که مافیا با ایجاد رقابت های کاذب انحصار بازار را در دست می گیرد و در مورد پتروشیمی بنده شاهد بودم که حتی آنقدر واضح وارد شدند که معامله ای در همین ساز و کار معیوب فعلی به دلیل شدت فساد ابطال شد. اما متاسفانه همه تهمت ها متوجه تولیدکننده های مظلوم است و شبکه مافیایی به راحتی کار خود را پیش می برد. تولیدکننده نمی تواند به یکباره با خریدهایی در تناژ چند هزار، بازار را جارو کند. پس ایراد کار در ساز و کار نظارت بازار است که دست تولیدکننده ای که به زور بتواند نیاز یک یا دو هفته خود را بخرد؛ بسته است اما دلالهای مافیایی بسط ید دارند. قطعا مافیا از این نقص با ساز و کار هوشمند خود بهره می برد. درست است 4 نفر سلطان اعدام شدند. اما باور بفرمایید که این جماعت و این مافیا با قدرت و جسارت بیش از پیش به کار خود ادامه می دهند و تا زمانی که بخواهند بحث احتکار، بازار حاشیه ای و گرانفروشی در فولاد و پتروشیمی و یا هر بخش دیگری وجود خواهد داشت. همه ما هم به خوبی آنها را می شناسیم اما متاسفانه نه توان و امکان برخورد با آنها را داریم و نه توان مقابله با هجمه رسانه ای که علیه تولیدکننده واقعی به راه انداخته اند. دوست ندارم این جمله را بگویم اما ریشه این جماعت محکم تر از آن است که کسی بتواند آنها را از جایشان تکان بدهد. حداقل کار بدانید که در صنعت فولاد و پتروشیمی کاملا مشابه هم عمل می شود.
یعنی در هر دو صنعت، سرمایه های کلان بازار را جارو می کند و جنس در انحصار مافیا قرار می گیرد؟
دقیقا همین طور است. سرمایه های بعضا چند هزار میلیاردی به صحنه می آیند و تاثیر خود را می گذارند. شک نکنید که این وجود دارد. فقط هم این نیست. متاسفانه میان برخی از این مافیا و عرضه کنندگان بزرگ کالاها یک نوع تبانی وجود دارد. یعنی در هماهنگی با هم عرضه را کم و زیاد می کنند تا بازار را تشنه نگه دارند. وقتی یک بازار تشنه است و اشباع نیست؛ تولیدکنندگان نیازمند مواد اولیه چاره ای جز مراجعه به دلال ندارند. یعنی این یک کار فکر شده است. مافیا هم در بورس کالا نفوذ دارد و هم در حاشیه بازار، نبض در دست اوست. این مسائل، تداوم حیات تولید در کشور را تهدید می کند.
به عنوان سوال آخر، راه حل این ساز و کار فسادزا در صنایعی چون فولاد چیست؟
راه حل مشخص است. همان طور که عرض کردم نیاز به نظارت صحیح داریم. نیاز به ایجاد رقابت واقعی و شکست انحصار داریم. به طور مثال همین صنعتگران انحصاری فولاد از انواع و اقسام حمایت ها برخوردار هستند. اینها سنگ آهن را به قیمت ارزان تر از رقبای داخلی از معادن خودمان میگیرند. در بسیاری از موارد، معاف از مالیات هستند. از انواع سوبسیدها بهره مند هستند. نیروی کار ارزانتر از رقبای جهانی دارند. اکنون سوال من این است که کشور ما با مزیت های فراوانی که در جهت حمایت از صنایع مادر خود دارد؛ چرا نباید بتواند به خوبی ساز و کار عرضه و تقاضای خود را کنترل نموده و از ایجاد فساد جاوگیری نماید؟ چرا اجازه ایجاد انحصار به انحصارطلبانی که به هیچ مقدار از سود قانع نیستند را می دهد؟
دیدگاه کاربران